کتاب پیکارگسل اثر برندون سندرسون مترجم امیرکسرا آرمان از نشر هوپا
در دنیای پیکارگسل هر انسانی از بدو تولد قدرتی نهان دارد. دَم ، دمی که در کنار استفاده از رنگ ها می تواند به اجسام و اجساد جان ببخشد و آن ها را فرمان پذیر کند، چیزی که به صاحب دم قدرتی جادویی می دهد که آن را سِهر می نامند.
زمانی که دو کشور همسایه تنها به قدر یک صلح نامه تا جنگ فاصله دارند. شاهدختی از ادریس به هقد ایزدشاه هراس انگیز هالندرن در می آید تا مگر با این کار آتش جنگ فرو بنشیند. آیا او می تواند جلوی جنگ و نابودی ادریس را بگیرد؟
در دربار هالندرن کفه ی ترازو به نفع جنگ طلبان سنگینی میکند و نور نغمه ، یکی از ایزدان بازگشته - آنانی که پس از مرگ سلحشورانه شان بی هیچ خاطره ای از زندگی گذشته باز تولد یافته اند- ناخواسته در ورطه ی بازی های سیاسی می افتد.
آیا او می تواند جلوی آتش افروزان جنگ طلب را بیگرد و سر از نقشه هایشان در آورد؟
پایتخت هالندرن اما میزبان شاهدختی دیگر از ادریس است.
دختری که با کمک متحدانش در پی نجات خواهرش از چنگ ایزدشاه و سرزمینش از جنگ است.
آیا او میتواند خواهرش را صحیح و سالم به ادریس برگرداند و همین طور صلح را ؟
در این میان ساهری مرموز با شمشیری سخنگو به نام شب جوهر هر روز در گوشه ای از شهر دست به اقداماتی مکارانه میزند.
آیا این آشوب ها همه را به کام مرگبار جنگ می کشاند؟
سرنوشت را چه کسی رقم می زند ؟
فرجام این دنیا چه میشود؟
دیدگاه خود را بنویسید