کتاب سطل مهربانی اثر تام راث ، ماری رکمایر مترجم لیلا کاشانی از نشر مهرسا
یک روز صبح فیلیکس از خواب بیدار شد و سطلی بالای سرش احساس کرد که با اتفاق های ناخوشایند روز ، آب آن کم و کم تر می شد. فیلیکس فهمید که برای به دست آوردن شادی و داشتن سطلی پر از آب باید با مهربانی کردن به دیگران سطل آن ها را پر کند. وقتی به خوشحال کردن دانش آموزان و معلمان مدرسه پرداخت. سطل آن ها پر از آب شد و پس از آن سطل خودش هم پر شد و در نتیجه آرامش و شادی بیشتری پیدا کرد. داستان فیلیکس و سطل های مهربانی به یادمان می آورد که دستیابی به شادی و سعادتمندی از راه قسمت کردن شادمانی میان مردم دنیا ممکن خواهد بود.
سطلمهربانی اقتباسی کودکانه است از کتاب سطل تو چقدر پر است؟
هرکدام از ما یک سطل نامرئی داریم که موقع خوشحالی ما پر است و موقع ناراحتی خالی ولی هنوز خیلی از بچه ها و آدم بزرگ ها به اهمیت سطلشان در زندگی پی نبرده اند.
دیدگاه خود را بنویسید