کتاب استراواگانزا3 / شهر گل ها اثر ماری هافمن مترجم ساجده تقی زاده از نشر هوپا
اسکای میدوز ، رنگین پوست، گوشه گیر و خجالتی نسبت به مادر بیمارش احساس وظیفه می کند ، شاید چون هرگز پدری کنار او و مادرش نبوده ، همان پدری که خواننده مشهور راک است و تمام لندن ستایشش می کنند.
اسکای هرگز او را از نزدیک ندیده است. زندگی اسکای و مادرش خیلی پیچیده است اما ماجرا وقتی عجیب تر میشود که او یک بطری ظریف و مینیاتوری با دری از جنس نقره ، به شکل یک زنبق سلطنتی ، پشت در خانه شان پیدا می کند.
بطری خالی که بوی بهشت از آن به مشام می رسد. اسکای شبی با دردست داشتن این شیشه عطرآگین به خواب میرود و صبح روز بعد در حجره یک راهب چشم باز میکند. او در پس اعصار و قرن ها سفر می کند و سر از شهر جیلیا در می آورد. شهر گل ها
یا همان جایی که در روزگار اسکای ، فلورانس صدایش می کنند. جایی که یک داروساز و گروه استراواگانته های اسرار آمیز انتظار او را می کشند. آیا اسکای می تواند از پس دسیسه ها و روابط پیچیده ی حاکم بر خانواده های سلطنتی بر آید ؟
دیدگاه خود را بنویسید